تحول در نوع ایمانمندی و دینداری محدود به سالهای کودکی یا نوجوانی نیست. نوشتار پیشرو با بهرهگیری از نتایج پژوهشی معتبر و دامنهدار، سنخهای دینداری را در افراد بزرگسال بررسی میکند. براساس نتایجِ پژوهشی که مبنای اصلی مطالب این نوشتار است، چهار سنخ دینداری در افراد بزرگسال قابل شناسایی است: ۱. قومگرایانه، ۲. سنتگرایانه، ۳. فردگرایانه متأملانه و ۴. گفتوگوگرایانه- بیگانهدوستانه. نتایج فاز نخست این پژوهش حکایت از آن دارد که در اغلب شرکت کنندگان، سنخ دینداری تغییر میکند و تحول مییابد. این تغییر در اکثر افراد روندی صعودی به سمت دینداریهای سطح بالاتر دارد؛ یعنی سنخ دینداری افراد از سنخ های اول و دوم به سمت سنخ های سوم و چهارم تحول مییابد. اما در شماری از شرکتکنندگان نیز این روند برعکس است. فاز دوم این پژوهش از سال ۲۰۲۲ آغاز شده و بر موضوعات مهم دنیای امروز، بیگانهدوستی و تعامل با گروه غیرخودی، تمرکز دارد.
مقدمه
برای مدتی طولانی فرض بر این بود که تحول دینی با پایان کودکی و پس از گذر از سالهای ابتدایی بزرگسالی، متوقف میشود. دانش پیشین ما در این زمینه بیشتر نظری و تاحدودی مبتنی بر فرضیات بوده است. نوشتار حاضر که برداشتی است از مطالعهی طولی انجام شده در دانشگاه تنسی آمریکا و بیلِفلد آلمان با نگاهی تجربی و با تکیه بر دو دهه دادهی حاصل از مصاحبه و پرسشنامه، به مسئلهی تحول دینداری و جهانبینی افراد در بزرگسالی میپردازد. این نوشتار ضمن ارائهی تبیینی از تغییر سنخ دینداری در بزرگسالی، عوامل پیشبینیکنندهی این تحول را نیز توضیح میدهد. پروژهی پژوهشی که مبنای این نوشتار است با حضور افرادی از رشتههای روانشناسی، مطالعات دینی، جامعهشناسی، زبانشناسی و ریاضیات از سه دانشگاه تنسی، کارولینای شمالی و بیلفلد انجام شده است و دکتر هاینز استرایب، استاد الهیات دانشگاه بیلفلد، سرپرست بخش آلمانی پروژه، دکتر رالف. دابلیو. هود و دکتر لیروی. ای. مارتین، استاد برجستهی مطالعات دین در دانشگاه تنسی آمریکا از جمله افرادی هستند که میتوان نام آنها در این پژوهش یافت. پژوهش حاضر به همت بنیاد پژوهش آلمان وؤموسسهی جان تمپلتون انجام شده است.
بررسی تحول دینداری و جهانبینی افراد به مدت دو دهه
پژوهشگران در مطالعهی مذکور، گسترهی وسیعی از ادیان و جهانبینیهای معنوی و حتی غیردینی و ناخداباورانه را پژوهیده و دادههای خود را از دو منبع پرسشنامههای برخط و مصاحبههای حضوری گردآوردند. ابعاد شخصیت، تجارب عرفانی و رشد و بهروزی روانشناختی بخشی از مواردی بود که در این پرسشنامهها سنجیده میشد. مصاحبههای حضوری نیز با تکیه بر الگوی مصاحبهی تحول ایمانیِ جیمز فولر صورت پذیرفتند. الگوی مصاحبهی تحول ایمانی به مواردی همچون تاریخچهی زندگی، روابط، ارزشها، تعهدات و جهانبینی دینی افرادمیپردازد که در مصاحبهها این پژوهش نیز از این موارد استفاده شد. مصاحبهها در مرحلهی بعد مورد تحلیل متنی و محتوایی قرار میگرفتند تا سنخ دینداری افراد ارزیابی شود. با استفاده از نتایج حاصل از این تحلیل مصاحبهها و یافتههای حاصل از پرسشنامهها، مجموعهای غنی از موردپژوهیها تدوین شد؛ از جمله کتاب مروری بر کیشگردانی که به تازگی منتشر شده است.
طی دو دههی گذشته هزاران نفر در آمریکا و آلمان به این پرسشنامهی برخط پاسخ داده و بیش از هزار نفر مورد مصاحبهی حضوری قرار گرفتهاند. ۲۵۰ نفر از این هزار شرکتکننده در مرحلهی دوم مصاحبه نیز حاضر شدهاند و ۷۵ نفر نیز مرحلهی سوم را کامل کردند. افرادی که مراحل دوم و سوم مصاحبه را نیز طی کردند اهمیت فراوانی برای پژوهش حاضر داشتند؛ چراکه بررسی¬های طولی است که امکان ثبت و ضبط تغییر و تحولات ایمانی ایشان را برای ما فراهم میکند. در مرحلهی بعدی پژوهش که در سالهای ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴ انجام خواهد شد، پژوهشگران شمار این بررسیهای طولی را تا چندصد مورد در آمریکا و آلمان گسترش خواهند داد.
نتایج: اکثر شرکتکنندگان در هرم دینداری صعود میکنند.
پژوهشگران چهار سنخ دینداری را در هرمی از این قرار طبقهبندی میکنند: ۱- قومگرایانه، ۲- سنتگرا، ۳- فردگرایانه- متأملانه و ۴- گفتوگوگرایانه- بیگانهدوستانه ؛ بر اساس این تقسیمبندی، دینداری قومگرایانه، اعتقاد به درستی و حقیقت آموزهها و متون مقدس است. این افراد با شور از دین خود سخن گفته و فرامین و تجویزهای آن را جهانشمول میدانند. این افراد در میان و میانهی یک اجتماع مذهبی قرار دارند. در اینجا ربط با دیگری و اجتماع نسبت به فردیتِ فرد اولویت دارد. قوم¬گرایان، تلاش دارند تا هارمونی جمعی برقرار باشد، امور گروه و جامعه برقرار و بر مدار باشد و از اختلاف و درگیری اجتناب شود. این سنخ یادآور نگاه دورکیمی است که مذهب را نوعی «چسب اجتماعی» میداند. سنخ بعدی یعنی سنتگرایان، چنان که از نامشان پیداست، تعلق خاطری عمیق به سنن پیشینیان، اجتماع دینی و جامعهی پیرامون خود دارند. این افراد بهدنبال پیوستگی و همبستگی با دیگر اعضای جامعهی خودی بوده و از پرسشهای چالشبرانگیز اجتناب میکنند. شباهت این سنخ و سنخ پیشین در داشتن چهارچوب های معین و غیر¬قابل¬عدول دینی است؛ اما تفاوتشان در این است که نگاه قوم¬گرا بیشتر شکل تبشیری دارد و نه¬تنها خود دین¬دار است بلکه به¬دنبال دین¬دار کردن افراد و گروه¬های غیرخودی است. سنخ بعدی، دین¬داریِ فردگرایانه- متأملانه است. در این سنخ فرد احساس فردگرایی و خودمختاری بیشتری را تجربه می کند. او نسبت به دادههای زمینه و زمانه از جمله علم و فلسفه¬ی روز، منفعل و بی عمل نبوده و دیدی تأملی و نقادانه به خود و محیط دارد. این سنخ دین¬داری، رواداری و کثرت باورمندی¬ها را نیز بیشتر در دستور کار دارد. این افراد در گرفتن و درک کردن نظرگاه¬های سایر سنت¬های دینی و فکری نیز تواناتر هستند. این افراد اطلاعات موجود در زمینه و زمانه را جذب کرده و این باعث پیچیده¬تر و پیشرفته-تر شدن شکل دین¬داری آن¬ها میشود. نهایتاً شاخصهی بارز سنخ آخر یعنی، سنخ گفتوگوگرایانه و بیگانهدوستانه است. این سنخ پیدایی حقیقت را در گرو گفت¬وگو می داند؛ گشودگی نسبت به گفتمان میان ادیان، باورهای معنوی و حتی میان دین و بیدینی و میلِ به چالش کشیده شدن و تغییر در صورت لزوم از ویژگی های این سنخ است. در بین این افراد آغوشی باز برای مواجهه با ناشناخته وجود دارد. در اثر این گشودگی است که بیگانهدوستی را میتوان در میان این دسته ردیابی کرد. برای این افراد خردی ناب و حقیقتی غایی در ورای تفاوت های مذهبی و قومی وجود دارد که در گفتوگو با دیگران خود را نشان میدهد.
این سنخهای دینداری حکایت از آن دارند که چگونه ایمان، معنویت و جهانبینی افراد میتواند بر داستان زندگی و اعمال فردی و اجتماعی ایشان تأثیر بگذارد. در پژوهشی که به تازگی در مجلهی روانشناسیِ دین و معنویت بهچاپ رسیده است پژوهشگران سیر تحول سنخ دینداری سه گروه از شرکتکنندگان را در بازهای دهساله پژوهیدند و دریافتند که اکثر این شرکتکنندگان در هرم سنخهای دینداری حرکتی رو به بالا دارند؛ برای نمونه، افرادی که دینداری فردگرایانه- متأملانه داشتند، گفتوگوگرا شدند و یا افرادی که دینداری سنتی داشتند، به سبک فردگرایانه- متأملانه گرویدند. گشودگی نسبت به تجارب جدید و عدم قطعیت نسبت به تعالیم پیشین و عدم یقین نسبت به متون دینی را میتوان از جمله عواملی دانست که منجر به این تغییر سبک دینی میشود.
بُعد شخصیتی گشودگی به تجربه با این تغییر سنخ دینداریها رابطه دارد. یعنی هرچه از سنخ اول به سمت سنخ چهارم حرکت میکنیم، میزان گشودگی به تجربه نیز در افراد بیشتر میشود. این بُعد شخصیتی که به خلاقیت نیز مرتبط است، از میزان راحتی فرد را در درک و پذیرفتن الگوهای متفاوت فکری نیز حکایت دارد.
دانستن این نکته حائز اهمیت است که تحول دینی افراد همواره خط سیری صعودی نداشته و میتوان سیری رفتوبرگشتی برای آن متصور شد. افراد میتوانند به پلههای بالاتر یا پایینتر این هرم راه پیدا کنند؛ تعداد قابلتوجهی از شرکتکنندگان این پژوهش نیز روندی نزولی را در تحول دینی طی کردند. این یافتهها در تضاد با فرضیاتِ روانشناسیِ تحولی قرار دارد که برای تحول دینداری یا اخلاقیات تنها سیر صعودی را در نظر میگرفتند. (نگه کنید به شکل ۱)
شکل۱. تغییر سنخهای دینداری در فاصلهی سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۰. همانطور که مشاهده میشود اکثر شرکتکنندگان سیری صعودی داشتهاند.
مرحلهی تازهای از این پژوهش از ابتدای ژانویهی ۲۰۲۲ آغاز شده است که به بررسی چگونگی تأثیر این تحولات دینی و جهانبینی مذهبی بر تصور افراد از خداوند یا وجود مقدس و اثر این تحولات بر کاهش تعصبات و بیگانههراسیها، مسائلی که اهمیتی خاص در جهان امروزی ما دارند، میپردازد.
منبع:
Streib, H., Chen, Z. J., & Hood Jr, R. W. (2023). Faith development as change in religious types: Results from three-wave longitudinal data with faith development interviews. Psychology of Religion and Spirituality, 15(2), 298.