فروید در کتاب «توتم و تابو» با رویکرد روانکاوانه به تحلیل ریشههای دین میپردازد و معتقد است منشأ باورهای دینی به «عقده ادیپ» تاریخی بشر بازمیگردد. او داستانی فرضی از قبیلههای اولیه ارائه میدهد که در آن پسران با کشتن پدر مستبد و خوردن جسد او، سپس با ایجاد توتم به عنوان جایگزین پدر، احساس گناه خود را تسکین دادند. به باور فروید، مناسک دینی بازتولید نمادین این واقعه تاریخی هستند و خدا در واقع تصویر آرمانیشده پدر است. او دین را نوعی روانرنجوری جمعی میداند که از سرکوب غرایز جنسی و پرخاشگری ناشی میشود. این نظریه اگرچه از سوی مورخان و مردمشناسان به دلیل ضعف شواهد تاریخی مورد نقد قرار گرفته، اما تأثیر عمیقی بر مطالعات روانشناسی دین داشته است.
فروید و دین: بخش دوم
01
مرداد