این متن، بخش اول از سلسلهاپیزودهای «ناباوری» (disbelief) است که بهصورت عمیق و چندبُعدی به تحلیل روانشناختی، تاریخی و فلسفی پدیدهی بیاعتقادی دینی میپردازد. در این بخش ابتدا مفهوم «ناباوری» را فراتر از صرفِ نداشتنِ باور دینی تعریف میکند و آن را بهعنوان مواجههای آگاهانه، انتقادی یا هیجانی با دین معرفی مینماید که ریشه در تجربههای زیسته، تعارضهای شناختی یا تحول ارزشی دارد. سپس با طرح پرسش بنیادینِ «منشأ دین»، سه تبیین تاریخیِ ناکافی را به تفصیل نقد و واکاوی میکند:
تبیین مارکسیستی (دین بهمثابهٔ افیون): با وجود همبستگیهای جالب (مثل ارتباط فقر با دینداری)، این دیدگاه در تبیین مکانیسم شکلگیری باورها، تنوع جهانشمول ادیان (مثل مفهوم جهنم) و مزیت تکاملی دین ناتوان است.
تبیین ژنتیکی-عصبشناختی (مثل نظریهٔ «ژن خدا»): هرچند ژنها و مغز زیرساخت زیستیِ تجربهٔ دینیاند، این رویکرد قادر به پاسخ به «چراییِ تکامل دین» نیست و معمولاً در رسانهها اغراضآمیز ارائه میشود.
تبیین داوکینزی (زودباوری کودکان): با وجود نقش انکارناپذیر یادگیری، این نظریه که کودکان پذیرندهٔ منفعلِ باورهای والدینند، با یافتههای روانشناسی رشد (حساسیت کودکان به اعتبار منبع و تمایز واقعیت/خیال) و ملاحظات تکاملی (نیاز به تشخیص فریب) در تضاد است.
در نتیجه، متن با ردِ تقلیلگراییِ این تبیینها، دین را پدیدهای پیچیده، فرهنگی و درهمتنیده با زبان، روایت، روابط اجتماعی و نیازهای روانشناختی میداند و مطالعهٔ «ناباوری» را پنجرهای برای فهم ژرفترِ ایمان و بیایمانی انسان معرفی میکند
متن پادکست را از این لینک بخوانید.
قسمت دوم: کلیک کنید