روانشناسی دین، شاخه ای از روانشناسی است که بررسی دین از منظر روانشناختی را شامل می شود. تمامی روشهای تحقیق تجربی در روانشناسی، در روانشناسی دین نیز می تواند کاربرد داشتهباشند. در این نوشته، برخی از روشهای تحقیق در روانشناسی دین را، که در اواخر قرن بیستم و نیز قرن بیست و یکم، میان روانشناسان دین رایج بوده است مرور میکنیم. برای این کار از دائرهالمعارف روانشناسی دین، چاپ اسپرینگر، استفاده کردهایم.
همه روانشناسان با پژوهشهای کیفی آشنا هستند. مصاحبه، مطالعه موردی، قومنگاری و مصاحبههای گروهی شکلهایی از پژوهشهایِ تجربیِ کیفی هستند که پدیدار مورد مطالعه را به وسیله دادههای غیرعددی تحلیل میکنند. این روشها در روانشناسی دین نیز کاربرد دارند. برای مثال، دیوید هی در سال ۱۹۷۹ پژوهشی انجام داد که طی آن تلاش کرد محتوای تجربیات عمیق دینی-معنوی دانشجویانی با تحصیلات عالی را به وسیله مصاحبه مطالعه کند. او توانست الگوهای مشترکی را در میان این تجربیات بیابد. یکی از این الگوهای مشترک این بود که بیشتر افراد گزارش کردند که این تجربیات برایشان واقعی تر از واقعیات موجود در زندگی معمول روزمره بودند.
روشهای کمی و تجربی نیز میان روانشناسان مرسوم است. یکی از نمونههای مرسوم در پژوهشهای کمی این است که پژوهشگر، یک متغیر یا عامل را تغییر میدهد تا اثر آن بر متغیر یا عاملی دیگر را مطالعه کند. در روانشناسی دین هم، چنین روشهایی بهکارگرفتهمیشوند. برای مثال در پژوهشی در زمینه افراطگرایی دینی، پژوهشگران توانستند میزان احساسات انزوای اجتماعی را به شیوهای خاص در شرکتکنندگان افزایش دهند تا نتایجش را بر میزان افراطگرایی افراد مطالعه کنند. شرکتکنندگان از میان کسانی انتخاب شدهبودند که پیشزمینههایی از افراطگرایی یا خشونتورزی دینی را از پیش نشان دادهبودند. نتیجه این پژوهش این بود که احساس انزوا باعث شد که افکار افراطگرایانه و جزماندیشانه در میان این افراد افزایش یابد.
علوم شناختی، رویکردی نو و تلفیقی در روانشناسی است که روزبهروز طرفداران بیشتری پیدا می کند. علوم شناختی مطالعه علمی بینرشتهای ذهن و فرآیندهای آن است. ما در مطالعات روانشناختی دین نیز شاهد توسعه مطالعات علوم شناختی هستیم. Coginitive Science of Relgion یا همان مطالعات علوم شناختی دین، رویکردی است برای تعیین زیرساختهای شناختی موثر بر دینداری. به عنوان نمونه، دانشمندان علوم شناختی دین بر تمایلِ انسانانگاری یا anthropomorphism در انسانها تمرکز کردهاند. انسانانگاری دیدنِ خصوصیات انسانمانند در موجودات و اشیاءی مثل ابرها، اتومبیلها، حیوانات خانگی، برندهای تجاری، و خدایان است. برخی دانشمندان استدلال کردهاند که این تمایل به انسانانگاری منجر به این باور میشود که موجودات انسانمانند، ولو به شکل روح یا خدایان، در همه جا وجود دارند. برخی تحقیقات نشان داده است که افراد زمانی تمایل بیشتری به نسبت دادنِ ذهنِ انسانمانند به دیگر موجودات و اشیاء دارند، که آن موجودیت یا شی رفتارهایی غیرقابل پیشبینی داشتهباشد که نتوان آن رفتارها را با استفاده از چارچوبهای مفهومی دیگر پیشبینی کرد. بر همین اساس است که برخی دانشمندان رواجِ اعتقاد به خدای انسانوار را همین ساز و کار شناختی، یعنی انسانانگاری، میدانند.
گسترش تکنیکهای تصویربرداری عصبی مثل MRI، fMRI و PET scan رویکردهای جدیدی را در روانشناسی مدرن رقم زنده است. امروزه این تکنیکها در مطالعه اعتقاد، مناسک و تجربه دینی نیز به کار گرفته می شود. مثالی از کاربرد تصویربرداری عصبی در مطالعه تجربه دینی، مطالعه ۱۵ راهبه در سنین ۲۳ تا ۶۴ سالگی بود تا تجارب عرفانی و احساس وحدت با خدا و ارتباط آن با نواحی مغز مشخص شود. افراد در سه گروه طبقهبندی شدند: گروه اول به یادآوری پرشورترین لحظه از احساس نزدیکی با خدا میپرداختند، گروه دوم به یادآوری پرشورترین لحظه از نزدیکی با دیگران و گروه سوم نیز صرفا در حالت استراحت بودند. نتایج تحقیق نشانگر این بود که فعالیت مغزی گروه اول با دو گروه دیگر تفاوت عمده دارد. گزارشی از این پژوهش ها به زودی در روا منتشر خواهد شد.
آسیب شناسی روانی و درمان بالینی از حوزه های مهم و کاربردی روانشناسی است. امروزه روانشناسان دین نیز به آسیب شناسی روانی و درمان بالینی علاقهمند شدهاند. پارگامنت[۱] از روانشناسان پیشرو در این حوزه است. او از روان درمانی یکپارچه معنوی سخن می گوید و تلاش می کند رواندرمانی را با جهان دینی مراجعان یکپارچه سازد. برای مثال ممکن است علت تعارضات و مشکل یک مراجع، ناهمخوانی خواستههای او با انتظارات مذهبش باشد. از طرفی ممکن است افراد دیندار با استفاده از سازوکارها و تمرین های دینی-معنوی بتوانند بر مشکلات روانیشان غلبه کنند. پس دین ممکن است هم درد و هم درمان باشد و در هر دو صورت به فرایند درمان مرتبط است. ملاحظه میکنید که روانشناسی دین ارزشی کاربردی نیز پیدا کرده و میتواند برای کمک به درمان مفید باشد.
همانطور که اشاره شد، تغییرات و رشد روانشناسی در قرن بیستویکم بر دانش موجود از روانشناسی دین تاثیری عمده داشته است. جزییات هر کدام از موضوعاتی که به اختصار به آنها اشاره شد در مطالب بعدی روا بررسی خواهد شد
1Kenneth Pargament