در این بخش پایانی از کتاب «نه نظریه در باب دین»، دنیل پالس به بررسی و نقد آرای ویلیام جیمز درباره تجربه دینی میپردازد. جیمز با رویکرد عملگرایانه خود، تجربه دینی را «احساس اتحاد با امر متعالی» و تحول اخلاقی ناشی از آن میداند که فارغ از تفاوتهای الهیاتی، در همه ادیان مشترک است. پالس دو نقد اساسی به این دیدگاه وارد میکند: نخست تعریف مبهم از تجربه دینی که با حذف باورهای خاص مذهبی، هویت «دینی» آن را زیر سؤال میبرد (چگونه میتوان تجربهای را دینی نامید بدون ارجاع به مفاهیم دینی؟)؛ و دوم چالش معیار سودمندی به عنوان مبنای صدق باورها که مورد انتقاد فلاسفهای مانند راسل و مور قرار گرفت (آیا صرف سودمند بودن یک باور، آن را حقیقی میکند؟). با این حال، پالس تأکید میکند که جیمز با تمرکز بر جنبههای روانشناختی و اخلاقی تجربه دینی، مسیری نوین در مطالعه دین گشود و نشان داد که برخلاف دیدگاه فروید، دین میتواند منبع معنابخشی و تحول مثبت باشد. هرچند برخی استدلالهای او نیاز به بازنگری دارند، اما تأثیر او در روانشناسی دین و فلسفه عملگرایی انکارناپذیر است.
متن پادکست را از این لینک بخوانید.