یونگ با نگاهی جامع به رابطه ذهن و بدن، روان را واقعیتی مستقل و همارز با جهان فیزیکی میداند که نمیتوان آن را صرفاً با اصطلاحات مادی توضیح داد. او ساختار روان را به دو بخش هشیار (شامل هشیار شخصی و جمعی) و ناهشیار (شامل ناهشیار شخصی و جمعی) تقسیم میکند و معتقد است روان انسان ریشه در تاریخ تکاملی بشر دارد. یونگ با مفهومپردازی “ناهشیار جمعی” که حاوی کهنالگوهای مشترک بشری است، بر این باور است که خودآگاهی فردی از دل این ناهشیار جمعی و از طریق فرآیند “تمایز” شکل میگیرد. نظریه او بر اصل تضاد در روان تأکید دارد که طبق آن هر گرایش روانی، گرایش متضادی را نیز در خود دارد. یونگ روان را سیستمی پویا میداند که در مسیری هدفمند به سوی رشد و تکامل پیش میرود و معتقد است درک کامل انسان مستلزم توجه همزمان به ابعاد عقلانی و هیجانی روان است.
متن پادکست را از این لینک بخوانید.